اسهال و استفراغ امیر طاهای عزیزم
الان درست یک هفتست امیر طاهام اسهال و استفراغ گرفته الان که این مطلب و می نویسم خدا رو شکر استفراغش قطع شده اما اسهالش هست ۳ روزم بیمارستان بستری بود. روز دوشنبه گذشته ساعت ۱ شب امیر طاهای عزیزم استفراغش شروع شد و بعد از ۴ مرتبه بالا اوردن بردیم بیمارستان و بستری شد عجب شب بدی بود خیلی خیلی اسیر شدیم خلاصه بعد از ۵ ساعت بستری شد و ۲ روز بیمارستان بود و شب روز اول خاله معصومه اومد جای مامان دستش درد نکنه چون من شب قبلش اصلا نخوابیدم خلاصه مرخص شد و اومدیم خونه فرداش باز بالا اورد و برگشتیم بیمارستان این سری ۲ روز بستری بود و عمه فهیمه ۲ روزشم شبا اومد جای من تا مامانی کمی استراحت کنه و از امیر حسین نگهداری کنه تو این چند روزم امیر حسین خونه مامان جون و خاله معصومه بود.
تو این یه هفته اخیر قدر سلامتی و میوه های بهشتیمو دونستم فضای گرم خونمون و دونستم و چقدر از این که از هم دور باشیم سخت بود و از خدا می خوام هیچ موقع عزیزامو ازم دور نکنه و همیشه بهشون سلامتی بده . پسرم امیر طاها خیلی ضعیف شده من تموم سعیمو می کنم و دائم به مقدار کم شیر و سرم خوراکی میدم تا بدنش کم آب نشه و از تمام دوستایی که این مطلب و می خونن می خوام برای سلامتی پسرم دعا کنن .
خدایا شکرت اگه یه زمان از روی خستگی نا شکری کردم منو ببخش و اگه خواستی کسیو تنبیه کنی منو تنبیه کن چون دیگه تحمل درد کشیدن عزیزمو ندارم . خدایا شکرت
از طرفی یه سری مشکلات دیگه اومده سراغمون خونه که خریدیم مستاجرش تخلیه نمی کنه گفته ۳ ماه دیگه مجبوریم به خاطر اینکه صاحب خونه این خونمون فشار رومون اورده تخلیه کمنیم و به مدت ۳ ماه بریم خونه مامانمینا تو این اوضاع امیر طاها مریض شده و اسباب کشی از طرف دیگه خدایا صبر بده این مشکلات و تحمل کنم .